کلمه ی "آزادی"به کرات در شعر کهن فارسی آمده و اشعاری نیز در خصوص آن می توان پیدا کرد، ولیکن مفهوم غربی آن که حکومت قانون و نوعی نظم اجتماعی متکی بر برابری است، چیزی بود که در نتیجه ی آشنایی شاعران و ادیبان ایران با غرب، در اندیشه و احساسات آنان رسوب کرد.
ادبیات ایران در کوران انقلاب مشروطیت، به شدت تحت تأثیر تحولات اجتماعی، سیاسی بود. این تحولات به نوبه خود ریشه در رفت و آمد نخبگان سیاسی و فکری جامعه ایران به غرب از قبیل سیاحان، بازرگانان، دیپلمات ها، دانشجویان و از سوی دیگر آمد و شد اتباع مغرب زمین به ایران، به ویژه در ساحت ایران شناسی یا شرق شناسی داشت.
تعامل اقتصادی و فرهنگی با غرب که از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، به طور گسترده رو به فزونی گذاشت، یکی از عوامل اصلی ممالک مشرق زمین و از جمله ایران در گذر از سنت به مدرنیته بود. ادبیات هم تحت تاثیر این جریان و همچنین دانش زبان و ادبیات اروپایی، تعلیم و تربیت غربی و همپای آن گرایش انتقادی به واقعیت های ملی قرار گرفت که قالب های اصلی ادبیات آن دوره را شکل داد و ادبیاتی پرخاشگر و ستیزگر به وجود آورد که در آن، توده های وسیعی از مردم را به قصد آموزش و آگاهی از عقب ماندگی و بی ارادگی شان مخاطب قرار می داد.
چهره فرهنگى ایران در آستانه مشروطیت کاملا تغییر یافته بود و تحصیلکردگانی که از طریق مطبوعات، آثار خود را منتشر مى کردند نیز به جریان نوگرایى اجتماعى و فرهنگى این عصر، سرعت بیشترى بخشیدند. بی شک، مرحله تحولى که شعر و ادب عصر بیدارى پشت سر گذاشت، در همه دوره هاى تاریخ ادبیات فارسى تا آن روز بى سابقه بود؛ چرا که تغییرات ایجاد شده در شئون جامعه بزرگ ایران، به انقلابى ادبى در عرصه هاى شعر و نثر انجامید. در درون مایه شعر فارسى، دگرگونى هاى ژرف و چشمگیرى به وجود آمد و شعر این دوره، دیگر نه به عنوان پدیده اى تجملى و منحصر به طبقه ای خاص، بلکه همچون امرى عمومى و متعلق به گروه هاى وسیع جامعه، از طریق مطبوعات متعدد و با محتواى سیاسى و انقلابى مورد علاقه عموم مردم، مخاطبان راستین خود را در گوشه و کنار کشور یافت.
">کلمه ی "آزادی"به کرات در شعر کهن فارسی آمده و اشعاری نیز در خصوص آن می توان پیدا کرد، ولیکن مفهوم غربی آن که حکومت قانون و نوعی نظم اجتماعی متکی بر برابری است، چیزی بود که در نتیجه ی آشنایی شاعران و ادیبان ایران با غرب، در اندیشه و احساسات آنان رسوب کرد.
ادبیات ایران در کوران انقلاب مشروطیت، به شدت تحت تأثیر تحولات اجتماعی، سیاسی بود. این تحولات به نوبه خود ریشه در رفت و آمد نخبگان سیاسی و فکری جامعه ایران به غرب از قبیل سیاحان، بازرگانان، دیپلمات ها، دانشجویان و از سوی دیگر آمد و شد اتباع مغرب زمین به ایران، به ویژه در ساحت ایران شناسی یا شرق شناسی داشت.
تعامل اقتصادی و فرهنگی با غرب که از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، به طور گسترده رو به فزونی گذاشت، یکی از عوامل اصلی ممالک مشرق زمین و از جمله ایران در گذر از سنت به مدرنیته بود. ادبیات هم تحت تاثیر این جریان و همچنین دانش زبان و ادبیات اروپایی، تعلیم و تربیت غربی و همپای آن گرایش انتقادی به واقعیت های ملی قرار گرفت که قالب های اصلی ادبیات آن دوره را شکل داد و ادبیاتی پرخاشگر و ستیزگر به وجود آورد که در آن، توده های وسیعی از مردم را به قصد آموزش و آگاهی از عقب ماندگی و بی ارادگی شان مخاطب قرار می داد.
چهره فرهنگى ایران در آستانه مشروطیت کاملا تغییر یافته بود و تحصیلکردگانی که از طریق مطبوعات، آثار خود را منتشر مى کردند نیز به جریان نوگرایى اجتماعى و فرهنگى این عصر، سرعت بیشترى بخشیدند. بی شک، مرحله تحولى که شعر و ادب عصر بیدارى پشت سر گذاشت، در همه دوره هاى تاریخ ادبیات فارسى تا آن روز بى سابقه بود؛ چرا که تغییرات ایجاد شده در شئون جامعه بزرگ ایران، به انقلابى ادبى در عرصه هاى شعر و نثر انجامید. در درون مایه شعر فارسى، دگرگونى هاى ژرف و چشمگیرى به وجود آمد و شعر این دوره، دیگر نه به عنوان پدیده اى تجملى و منحصر به طبقه ای خاص، بلکه همچون امرى عمومى و متعلق به گروه هاى وسیع جامعه، از طریق مطبوعات متعدد و با محتواى سیاسى و انقلابى مورد علاقه عموم مردم، مخاطبان راستین خود را در گوشه و کنار کشور یافت.
">انواع ادبی و محتوای ادبیات در عصر مشروطیت
توضیحات مختصر: ادبیات، آینه تمام نمای زندگی اجتماعی، روحیات و احساسات مردم روزگار و اوضاع حاکم بر احوال آنان است. در هر دوره ای از تاریخ، ادبیات دستاویزی برای خلق یک اثر هنری توسط نویسندگان و شاعران آن دوره بوده است. اثری که از وضع جامعه و رویدادهای پیرامون آن نتیجه بگیرد و بازتاب تأثرات خود را به موثرترین شیوه بازگو کند. چرا که رسالت ادبیات، بیداری و ایجاد تفکر میان توده مردم است.
از نظر تنوع حوزۀ مضمون، شعر مشروطیت، یکی از کاملترین ادوار شعری ماست، همچنان که نثر آن نیز چنین است؛ زیرا مجموعۀ انواعی را که پیش از آن در سراسر ادوار ادب ما رواج داشته، به نوعی شامل است به ضمیمۀ بعضی از انواع که به گونهای خاص در ادب این دوره احیا شده و یا اصولا به وجود آمده است؛ از قبیل شعر نمایشی یا نوعی شعر میهنی.
|
![انواع ادبی و محتوای ادبیات در عصر مشروطیت](http://farzaneghan.ir/components/com_kainakflileselling/assets/image/file.png)
![قیمت](http://farzaneghan.ir/components/com_kainakflileselling/assets/image/netprice.png)
ادبیات منسوب به این دوران كه «ادبیات مشروطه» خوانده میشود، متعاقب آشنایی پیشگامان تجددخواه با مظاهر تمدن جدید و با افكار و آثار نویسندگان و متفكران سدههای 18 و 19 مغربزمین، تدریجاً شكل گرفت و با آزادیخواهی و قانونطلبی پابهپا پیش رفت. آشنایی با غرب و مظاهر تمدن نوین كه از زمان جنگهای روسیه تزاری با ایران در عهد حكومت فتحعلی شاه آغاز شده بود، تا اواسط حكومت ناصرالدین شاه پیامد ادبی خاصی كه حاكی از تحولی عمده باشد، به همراه نداشت؛ اما پس از آن، پدیدههای فرهنگی تازهای مانند چاپ و روزنامهنگاری كه پیش از آن بروز و نمودی جدی نداشت، در روشن كردن اذهان ادیبان و ایجاد تقاضاهای جدید مانند آزادی و قانون مؤثر بود.
ادبیات مشروطه شامل بخشی از ادبیات کهن فارسی است که از یک سو ریشه در دهه ی سوم سلطنت ناصرالدین شاه و ویژگی های عمومی آن دارد و از سوی دیگر در ادبیات نوی متجلی می شود که تا سال های نزدیک به کودتای سال ١٢٩٩ ش و حتا چند سال پس از آن ادامه می یابد.
این ادبیات، تلاش و تکاپوی ملت ایران را برای نیل به یک حکومت قانون و بریدن از حکومت استبداد، بازتاب داده است و ظهور آن را می توان با آشنایی ایرانیان با ایده ی "آزادی" به مفهوم اروپایی آن مقارن دانست.
کلمه ی "آزادی"به کرات در شعر کهن فارسی آمده و اشعاری نیز در خصوص آن می توان پیدا کرد، ولیکن مفهوم غربی آن که حکومت قانون و نوعی نظم اجتماعی متکی بر برابری است، چیزی بود که در نتیجه ی آشنایی شاعران و ادیبان ایران با غرب، در اندیشه و احساسات آنان رسوب کرد.
ادبیات ایران در کوران انقلاب مشروطیت، به شدت تحت تأثیر تحولات اجتماعی، سیاسی بود. این تحولات به نوبه خود ریشه در رفت و آمد نخبگان سیاسی و فکری جامعه ایران به غرب از قبیل سیاحان، بازرگانان، دیپلمات ها، دانشجویان و از سوی دیگر آمد و شد اتباع مغرب زمین به ایران، به ویژه در ساحت ایران شناسی یا شرق شناسی داشت.
تعامل اقتصادی و فرهنگی با غرب که از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، به طور گسترده رو به فزونی گذاشت، یکی از عوامل اصلی ممالک مشرق زمین و از جمله ایران در گذر از سنت به مدرنیته بود. ادبیات هم تحت تاثیر این جریان و همچنین دانش زبان و ادبیات اروپایی، تعلیم و تربیت غربی و همپای آن گرایش انتقادی به واقعیت های ملی قرار گرفت که قالب های اصلی ادبیات آن دوره را شکل داد و ادبیاتی پرخاشگر و ستیزگر به وجود آورد که در آن، توده های وسیعی از مردم را به قصد آموزش و آگاهی از عقب ماندگی و بی ارادگی شان مخاطب قرار می داد.
چهره فرهنگى ایران در آستانه مشروطیت کاملا تغییر یافته بود و تحصیلکردگانی که از طریق مطبوعات، آثار خود را منتشر مى کردند نیز به جریان نوگرایى اجتماعى و فرهنگى این عصر، سرعت بیشترى بخشیدند. بی شک، مرحله تحولى که شعر و ادب عصر بیدارى پشت سر گذاشت، در همه دوره هاى تاریخ ادبیات فارسى تا آن روز بى سابقه بود؛ چرا که تغییرات ایجاد شده در شئون جامعه بزرگ ایران، به انقلابى ادبى در عرصه هاى شعر و نثر انجامید. در درون مایه شعر فارسى، دگرگونى هاى ژرف و چشمگیرى به وجود آمد و شعر این دوره، دیگر نه به عنوان پدیده اى تجملى و منحصر به طبقه ای خاص، بلکه همچون امرى عمومى و متعلق به گروه هاى وسیع جامعه، از طریق مطبوعات متعدد و با محتواى سیاسى و انقلابى مورد علاقه عموم مردم، مخاطبان راستین خود را در گوشه و کنار کشور یافت.
نام فایل: | انواع ادبی و محتوای ادبیات در عصر مشروطیت |
دستهبندی: | مقالات علمی و ادبی |
تعداد دانلود: | |
حجم فایل: |
|
تعداد بازدید: | |
قیمت محصول: | |
تخفیف محصول: | |
تخفیف ویژه: |